خبرگزاری فارس: حجتالاسلام بهمنی با تأکید بر مقام عصمت حضرت علیاکبر (ع) گفت: طبق روایات، 4 چهار خلیفه الهی یعنی امام حسین (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و حضرت علیاکبر در کربلا حضور داشتهاند که یکی فعلیت دارد و مابقی شأنیت دارند.
حجتالاسلام والمسلمین سعید بهمنی، رئیس گروه علوم قرآنی مرکز فرهنگ و معارف قرآن درباره قیام اباعبدالله الحسین به خبرنگار آیین و اندیشه فارس گفت: در مطلع سخنم نکتهای اساسی را میگویم تا سقف و قلمرو گفتوگوی ما مشخص شود. کربلا دارای صحنههای عاطفی بینظیری است اما گاهی به قدری ما را فرا میگیرند که شاید از هندسه و منظومهای که باید در نظر داشته باشیم کناره میگیریم و غفلت میکنیم. وقتی درمورد چنین موضوعی میاندیشیم باید توجه داشته باشیم که درباره ولی اعظم خدای تعالی سخن میگوییم که یک انسان عادی نیست. از حیث مؤلفههای آفرینش بشری مثل ماست اما از نظر فضائل، انسانی است که در مرز انسانیت قرار دارد و آخرین مراحل رشد و تکامل را دارد، فضائل و رشادتها در وجودش در آخرین مرتبه تکاملاند. این اندیشه جزو مقومات تفکر شیعه است. بنابراین نقشآفرینی چنین شخصی را زیر نظر داریم. تابلوی حوادثی را مرور میکنیم که در آنها ولی خدا قرار دارد. مجدداً تاکید میکنیم که ارزش همه این حوادث به حضور ولی خداست. ولی خدا در این جا به طور خاص حضرت اباعبدالله است.
* اگر «بداء» حاصل نمیشد، علی اکبر (ع) به امامت میرسید
وی ادامه داد: در حادثه کربلا سه نفر دیگر نیز حضور دارند که طبق نصوصی که به ما رسیده است، شأنیت خلافت الهی را دارند: «علی اکبر» که روایت میفرماید از حیث آفرینش، خلقوخو و منطق، شبیهترین مردم به رسول خداست و در برخی روایات هم هست که وجود مقدس علیاکبر (ع) برای امامت بود و «بداء» حاصل شد. شأن وی شان ولایت تامه است، دارای عصمت بود.
بهمنی در معرفی شخص سوم که شأنیت خلافت الهی دارد، به وجود مقدس امام سجاد (ع) اشاره کرد و گفت: ایشان بزرگی است که باید به امامت برسد و تمام مؤلفههای خلافت تام الهی و امامت را دارد. برابر بعضی روایات، حضرت باقر (ع) هم در کربلا حضور داشت. به بیان دیگر، چهار نفر در عالیترین مرتبه انسانی که خلافت تامه الهی است، در کربلا حضور داشتهاند و این نکته عجیبی است که به آن کمتر توجه میشود. در این صحنه چهار امام نقشآفرینی میکنند و به شهادت میرسند که شهادتشان با شهادت هیچ کس در هستی برابری نمیکند. نباید این مؤلفهها را گم کرد. دو نفر از این اولیا در کربلا به شهادت رسیدند و دو نفر دیگر به عنوان ذخیره باقی ماندند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که آیا از روایات میتوان عصمت حضرت ابوالفضل (ع) را هم استنباط کرد یا خیر، گفت: خیر، ایشان بزرگ و بینظیر است اما همطراز علیاکبر (ع) نیست. هم چنان که سلمان بزرگ است اما در طراز خلافت تام الهی نیست و «تالی تلو» است. حضرت زینب (س) به تصریح «معصوم»، علم لدنّی دارد و نیاز به آموزش ندارد (عالمة غیر معلّمة)، بلکه تعالیمش را مستقیم از خداند تعالی دریافت میکند اما علیاکبر نمیشود. علیاکبر در طراز امام معصوم است. در تفکر شیعی، خلافت الهی مقامی دست نیافتنی است که فقط با اراده خداوند محقق میشود.
* مقام حضرت علیاکبر (ع) از حضرت عباس (ع) بالاتر است
حجتالاسلام بهمنی در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به پرسش که با توجه به بابالحوائج بودن حضرت ابوالفضل (ع)، آیا مقام ایشان از حضرت علیاکبر (ع) بالاتر نیست، گفت: «بابالحوائج» یعنی این که اگر کسی بخواهد راه پیدا کند به حضرت اباعبدالله، باید از طریق عباس عبور کند، اما به لحاظ وفای عباس و تاکیدات اهلبیت نسبت به محبت به عباس، خودش طریق قرب به اهلبیت است. حضرت عباس مقام بسیار والایی دارد و در سنجش انسانهای فوق العاده، ابوالفضل نیز یک نسخه بیبدیل عالم، اسوه و شاگرد ممتاز تشیع است اما در قیاس با خلیفه الهی و امام معصوم ماجرای دیگری دارد.
وی ادامه داد: برآورده شدن زیاد حاجات توسط حضرت ابالفضل به دلیل توجه بیشتر مردم به سقای دشت کربلاست و مردم کمتر متذکر حضرت علیاکبر شدهاند. اگر «بداء» حاصل نمیشد و علی اکبر پس از شهادت پدر امام بود و ابالفضل نیز پس از اباعبدالله زنده بود، عباس در رکاب چه کسی بود؟ با ادب و معرفتی که دارد؛ در مقابل حضرت علیاکبر یا حضرت سجاد یا حضرت باقر علیهمالسلام زانو میزد.
* هر چه به زمان غیبت امام زمان (عج) نزدیک میشویم، سختگیریها بر اهلبیت (ع) بیشتر میشود
رئیس گروه علوم قرآنی مرکز فرهنگ و معارف قرآن افزود: عاشورا تابلوی بینظیری در هستی از آغاز خلقت تا انتهای خلفت است و هر کسی آن را از منظری انتخاب کرده و به عناصری توجه میکند و توجه ما به شاهبیت این ماجرا و حضور چهار خلیفه الهی است که یکی فعلیت دارد و بقیه شأنیت. دو نفرشان در یک روز به شهادت میرسند و دو نفر اسیر میشوند. حادثه بسیار عظیم است گویی گه چهار امام یک جا دچار مصیبت شوند.
وی با بیان اینکه پس از حادثه کربلا،اهلبیت در عسر و فشار فراوان قرار دارند، گفت: البته فراز و نشیبی در عصر صادقین را شاهد هستیم اما سختیها بر اهلبیت بازهم شدت میگیرد و هر چه به غیبت ولی عصر نزدیکتر میشویم عمر ائمه کوتاهتر میشود و در جوانی به امامت میرسند و در جوانی به شهادت میرسند.
وی ادامه داد: یک دلیل آن این است که حاکمان جور کاملا موقعیت اهل بیت را شناسایی کرده و کنترل میکنند، ضلع دیگرش این است که وجود برگزیده اهلبیت، یاران مناسب ندارند و بحران منابع انسانی واجد شرایط را در شیعه داشتیم، به طور کلی در نقد راهبردی گذشته میتوان گفت که انسانهایی در طراز اسلام که مورد نظر پیامبر (ص) و اهل بیت بودند شکل نگرفتند و تا الآن ادامه دارد و من و شما که داعیه اسلام داریم بدهکار آن طرازیم.
* علت عدم ظهور امام زمان (عج) نبود افراد کافی در طراز اسلام است
حجتالاسلام بهمنی در بخش دیگری از این گفتوگو در بیان دلایل عدم ظهور امام زمان (عج) گفت: به حضرت عرض کردند چرا قیام نمیکنید؟ فرمودند اگر به تعداد این گله اندک یار داشتم قیام میکردم. در عصر ظهور نیز 313 انسان شایسته از دورههای مختلف تاریخ فراخوان میشوند. خواجه نصیر طوسی میگوید وجود امام زمان لطف است اما غیبتاش از ناحیه ماست (وجوده لطف وغیبته منا)، به تعبیر دیگر «قابل» است که مشکل دارد. همین الان اگر طراز نفسانی ـ و نه حتی مهارتها ـ موجود باشد، امام علیهالسلام درک میشود و استبعادی ندارد که تشرف حاصل میشود و اگر مهارتهای مورد نیاز ماموریتهای ایشان موجود باشد؛ امکان تغییر جامعه هست. امام خمینی (ره) نمونهای است که مهارتهایی در سطح جامعه دارد که میتواند حرکتهای میلیونی را سامان دهد و فتنههای پیچیده را بشکند. رهبری معظم انقلاب نیز چنین است که مهارتهایی درون جامعه دارد که ما با این تواناییها فاصله داریم، هم در خصلتهای اخلاقی و نفسانی و هم در مهارتهای رفتاری؛ از خصلتهای رفتاری می توان به طراز حلم ایشان اشاره کرد.
* اسلام به مسلمانانی با خلوص نیت به همراه مهارت نیاز دارد
این کارشناس علوم دینی ادامه داد: اما اباعبدالله به رغم خلوص و مهارتهای انسانی اصحاب ـ که به نصّ خود حضرت بینظیرند ـ به خاطر فقدان منابع انسانی واجد شرایط، به صورت رقتبار به شهادت رسید. منابع انسانی علاوه بر خلوص نیت، باید تخصصهای مورد نیاز مانند مدیریت و کارگردانی را نیز داشته باشند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی درباره نحوه بررسی قیام سیدالشهداء (ع) گفت: عاشورا پر از شور و عشق است اما آن را باید در طیف وسیعتری نگاه کرد و محدود به کربلا نکرد. چرا که از روزی که امام حسین (ع) به زیارت قبر پبامبر (ص) در مدینه رفت و صحابه و تابعین را دعوت کرد؛ عاشورا شروع میشود. از همان جاست که حضرت میفرماید «هل من ناصر ینصرنی». دوستان در منابر باید برای نقل و بررسی حادثه کربلا به عاشورا بسنده نکرده و زمینههای به وجود آمدن آن را نیز تبیین کنند.
* نادیده گرفتن تاریخ، تکرار سقیفه، حکمیت و عاشورا را در پی دارد
وی با تأکید بر اشتباه کسانی که مشهور به فرهیختگیاند و میگویند مشابهسازیهای تاریخی بیجهت است، اذعان کرد: در برخی روایات است که صحنهها و مقاطع تاریخی شبیهتر از آب به آب است (أشبه من الماء بالماء). اگر رابطه ما با تاریخ قطع شود؛ سقیفه، حکمیت و عاشورا تکرار میشود، بدون این که عبرت گرفته شود!
نویسنده «دانشنامه قرآن پژوهان ایران» پیشنهاد کرد که مبلغان و عاشورا پژوهان در دامنههای مبعث تا غدیر، غدیر تا سقیفه، سقیفه تا کربلا، کربلا تا غیبت صغری و از غیبت صغری تا ظهور در این موضوع به پژوهش بپردازند. نقش اول در همه این مقاطع بر عهده معصومین است و در همه اینها بحث بر سر ولایت و حضور خلیفه تام الهی است. حجتالاسلام بهمنی در پایان خاطرنشان کرد: عاشورا را نباید فقط در مقطعی نگریست که روی داده بلکه برای بصیرت نسبت به آن و فقه حادثه لازم است که به تمام ریشهها و زوایایش پرداخت. ریشهها شامل تحرکات دشمن و کاستیهای خود ماست که عامل دوم نقش بیشتری دارد و مصداق «جهاد اکبر» است.
کلمات کلیدی: