کلمات کلیدی:
?ـ سوره الرحمن را تا فبای آلاء ربکما تکذبان هر روز بعد از نماز صبح بخواند.
?ـ مرحوم شیخ بهائی در کتاب تهذیب فرموده است به جهت زیادتی حافظه این دعا را بخواند.
الَلِّهُمَ ارْزُقْنی فَهْمَ النَّبِییّنَ وَ حِفْظَ الْمُرْسَلینَ وَ اِلْهامَ الْمَلائِکهَ الْمُقَرّبینَ آمینَ یا رَبَّ الْعالَمینَ.
?ـ بعد از هر نماز این دعا را بخواند مجرّب است.
سُبْحانَ مَنْ لا یَعْتَدی عَلی اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ سُبْحانَ مَنْ لا یُاخِذُ اَهْلَ الاَرْضِ بِألْوانِ الْعَذابِ سُبْحانَ الرَّئُوفُ الرَّحیم اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فی قَلْبی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً اِنَّکَ عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیر.
?ـ جهت قوت حافظه هر روز ده مرتبه بگوید:
فَفَهَّمْناها سُلیمْانَ وَ کُلاَّ آتیْنا فَهْماً وَ عِلْماً وَ سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ مَعَ داوُدَ الْجِبالَ یَسْبَحْنَ وَ الطَّیْرَ وَ آلِهِ اَکْرِمْنی بِالْفَهْمِ وَ الْحْفِظِ وَ الْخَیْرّ یا قاضِیَ الْحاجاتِ وَ صلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ.
? ـ هر روز صبح قبل از آن که کسی سخن بگوید این جمله را بخواند.
یا حَیَّ یا قَیَُّومُ فَلا یَفُوتُ شَیءُ عِلْمُهُ وَ لا یَئُودُه.
? ـ هر روز بعد از نماز نافله صبح بگوید.
اَللَّهُمَّ لا تُنسِنی ما اَقْرَءُ فی یَوْم هذا فَانَّکَ قُلْتَ سَنَفْرَئَکَ فلا تُنسی.
?ـ هر کس چیزی را فراموش کند دست خود بر پیشانی گذارد و بگوید.
اَنْسانِیَهُ الشَّیْطانَ.
? ـ در حدیث سلمان فارسی (رضی اللّه عنه) آمده است که رسول خدا(ع) فرموده است: هر کس آیهالکرسی را با زعفران برکف دست راست خود بنویسد و آن را با زبان بلیسد و هفتنوبت چنین کند هرگز چیزی را فراموش ننماید.
?ـ پنجچیز است که حافظه را زیاد میکند و بلغم را از بین میبرد:
?ـ مسواککردن، ?ـ روزهگرفتن، ?ـ قرائت قرآننمودن، ?ـ عسلخوردن، ?ـ کندرجویدن.
??ـ قبل از مطالعات این جملات را بخوانید.
اَللّهُمَّ اَخْرُجْنی مِنَ الظَّلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَکْرِمْنی بِنُورِ الْفَهْمِ الَّلهُمَّ افْتَحْ عَلَینا اَبْوابَ رَحْمَتِکَ وَ انْشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ عُلُومِکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
??ـ مردی از شیعیان توسّلات و ختمها انجام داده که حضرتزهرا(ع) را در خواب ببیند و تقاضای حافظه کند. شبی در عالم خواب حضرتزهرا(ع) را که در پشتپردهای قرار داشت مشاهده نمود تقاضایش را پرسید. عرض کرد کم حافظه هستم و به شما ملتجی میباشم. فرمود: از این پس وضو را با آن نیمگرم بگیر، زیرا آب سرد جهت حافظه شما خوب نیست. آن مرد به دستور حضرت عملنموده حافظهاش قوّت گرفت.
??ـ کسی که میخواهد حافظهاش زیاد شود مسواک کند و روزه بگیرد و قرآن بخواند مخصوصاً آیهالکرسی را و ناشتا ?? عدد مویز با هسته سرخ بخورد زیرا جهت فهم و حفظ ذهن مفید خواهد بود. نافع خوردن حلوا و گوشت نزدیک گردن و عسلوعدس و کُنّدر میباشد.
??ـ هر روز هفت مثقال مویز ناشتا بخورد و همچنین هر روز با غذا خردل میل نماید.
??ـ جهت حافظه شیخ کفعمی فرماید: مویز و سعدکوفی و زعفران را با هم کوبیده و مخلوط کرده ناشتا بخورد.
??ـ قرنفل و کندر خوب کوبیده تا نرم شود هر روز قدری ناشتا بخورد.
??ـ از زیاد خورده سردی بپرهیزد مانند ماست و برنج و امثال آن و خوردن آب زیاد.
??ـ شیر حافظه را زیاد میکند و خورده شیرینیجات و گوشت و عدس و عسل مخصوصاً ناشتا خوردن انار بالیله آن.
??ـ مربای آویشن که با شکر درست شده باشد و همچنین خوردن اسطوخدوس جهت حافظه مفید است.
??ـ دائمالوضوبودن و رو به قبله نشستن و به صورت علما نگاهکردن و به عبادت مشغولبودن و اطاعت پدر و مادر نمودن و روزهداشتن و خوردن انگور و گرمیجات به طور عموم و خوردن آبکم و خوردن غذای کم جهت زیادی حافظه مؤثر است.
??ـ از پیغمبر اکرم(ع) است که پنچچیز حافظه را قویمی گرداند.
?ـ شیرینی، ?ـ گوشت نزدیکگردن، ?ـ عدس، ?ـ نانسرد، ? ـ خواندن آیهالکرسی.
منبع:گنج های معنوی
کلمات کلیدی:
همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است. مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود میبرد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.
در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی میتوانید از آنها بهره بگیرید :
?? طبق گفته ی Richard Carlson “چیزهای بی ارزش را نچشید”، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش میکنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی، هیچ ارزشی ندارند وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک میکنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و ...
همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است. مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود میبرد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.
در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی میتوانید از آنها بهره بگیرید :
?? طبق گفته ی Richard Carlson “چیزهای بی ارزش را نچشید”، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش میکنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی، هیچ ارزشی ندارند وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک میکنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمیبریم. ?? “زندگی غیر قابل پیش بینی است و ممکن است هر لحظه شما را در شیب وفراز قرار دهد”. فقط بگویید “هرگز” و بعد ببینید چه اتفاقی میافتد. برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است، تنها با ذهنی باز و خوش بین، به آنها خوش آمد بگویید ! ?? خسته کننده ترین واژه در هر زبان “من” است. بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا میبرد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار “من” توضیح و تعریف میکنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما” از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند، بسیار خسته کننده و یکنواخت است. این حالت “خود محوری ” است نه “اعتماد به نفس”. ?? انسانیت مهم تر از مادیات است. اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها میرسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی، موفقیت های مادی، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد. ?? به غیر از خودتان، هیچ کس دیگر نمیتواند شما را راضی کند ! رضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله، روابط اجتماعی، زندگیمان را پر بار تر میکند، اما خوب، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود. ?? درجه ی کمال و شخصیت را بالا ببرید. کمالات برای هر شخص زیباست. کلام و اعمال نیک، به دنبال خود، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد. برای رسیدن به این درجه، تلاش کنید. ?? بیاموزید که خود، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید. انسان جایز الخطاست، همه ما اشتباه میکنیم، ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته، تنها این خودمان هستیم که از زندگی لذت نمیبریم نه دیگران ! ?? “خنده” داروی هر “درد” است. با خوشرویی و تبسم، دردهای خود را درمان کنید. ?? تغذیه خوب، استراحت، ورزش و هوای تازه، را فراموش نکنید. سلامتی خود را دست کم نگیرید. با رعایت این نکات، از وضعیت جسمی ایده آل خود، لذت ببرید. ??? اراده ای مصمم، شما را به هر چیزی که میخواهید، می رساند. هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید. ??? تلویزیون، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود میکند ! از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش، مطالعه و یادگیری، ذهن خود را فعال کنید. ??? شکست را بپذیرید. هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است و به ما یاد میدهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم. توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد، او میگفت :”من شکست نخوردم، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !” ??? از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرید. یکی از بودائیان پیر چنین میگوید :”یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد”. ??? از محبت به دیگران دریغ نکنید. زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم. پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید و در هیچ شرایطی از محبت به همنوعان خود دریغ نکنید. ??? آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !!! همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر، رفیق و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابید.
کلمات کلیدی:
مرد جوان، برادر دختر مورد علاقه اش را که مانع ارتباط پنهانی خواهرش با او شده بود، در درگیری خیابانی کشت.
به گزارش جام جم، ظهر روز سه شنبه هفته گذشته زنی با مرکز فوریت های پلیسی ??? صباشهر از توابع شهرستان شهریار تماس گرفت و از کشف جسد مردی جوان
مقابل خانه اش خبر داد.
دقایقی بعد از این تماس، کارآگاهان جنایی آگاهی شهریار به محل حادثه اعزام و با جسد مردی جوان مواجه شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود.
کارآگاهان جنایی موضوع را به احمدی، بازپرس کشیک ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب شهریار اطلاع دادند و جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.
کارآگاهان جنایی، زوج صاحبخانه را که جسد مقابل خانه شان پیدا شده بود، برای تحقیقات به مرکز پلیس احضار کردند.
قاتل مرد افغان نبود
مرد صاحبخانه در اظهاراتش به پلیس گفت: مقتول را نمی شناسم. روز حادثه من و همسرم با شنیدن صدای مشاجره از خانه بیرون آمده و مشاهده کردیم یک مرد افغان با چاقو ضربه ای به مرد جوان (مقتول) زد و متواری شد.
وی اضافه کرد: متهم را تعقیب کردیم ولی او بسرعت فرار کرد. وقتی به محل بازگشتیم دیدیم مرد جوان مرده است.
صاحبخانه از هویت قاتل اطلاع داشت
در حالی که تحقیقات از این زوج ادامه داشت، مرد صاحبخانه به تناقض گویی پرداخت تا این که شامگاه چهارشنبه اعتراف کرد و از ماجرای قتل خبر داد.
او مدعی شد عامل جنایت یک مرد ایرانی به نام حسین است.
تهدید به قتل از سوی قاتل فراری
مرد بازداشت شده در اظهاراتش به پلیس گفت: مقتول و عامل جنایت هر دو معتاد بودند و گاهی برای مصرف مواد مخدر به خانه ام می آمدند.
روز حادثه حسین ـ متهم به قتل ـ با غلام (مقتول) تماس گرفت و از او خواست به خانه من بیاید. او بیرون از خانه منتظر غلام ماند و در آنجا با هم درگیر شدند که درپی این درگیری غلام به قتل رسید.
متهم یادآور شد: عامل جنایت من و اعضای خانواده ام را تهدید کرد اگر ماجرای قتل را به کسی اطلاع دهیم ما را خواهد کشت. من نیز از ترس تهدیدهایش، هویت قاتل را فاش نکردم.
دستگیری متهم
به این ترتیب، جستجوها برای دستگیری متهم به قتل ادامه یافت تا این که روز پنجشنبه گذشته کارآگاهان جنایی شهرستان شهریار عامل جنایت را که برای گرفتن موتورسیکلت به محل حادثه آمده بود، محاصره و دستگیر کردند.
با انتقال حسین ـ متهم به قتل ـ به اداره جنایی آگاهی شهرستان شهریار، وی در بازجویی اعتراف کرد که با تصمیم قبلی جنایت را رقم زده است.
متهم برای ادامه تحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهریار منتقل شد.
متهم: مقتول سد راه ارتباط پنهانی مان بود
عامل جنایت در اظهاراتش به بازپرس احمدی گفت: یک هفته پیش خواهر مقتول را در یکی از محله های شهر دیدم و تصمیم گرفتم با او ارتباط پنهانی برقرار کنم.بعد از اولین ملاقات، او وقتی فهمید من با برادرش (غلام) آشنایی دارم، به من اعتماد کرد.
متهم به قتل یادآور شد: وقتی غلام پی به ارتباط من و خواهرش برد، در خیابان با من درگیر شد و مرا کتک زد. من نیز کینه او را به دل گرفتم و با طراحی نقشه قتل، او را به بهانه پایان دادن به اختلاف هایمان، به خانه دوستمان حمید دعوت کردم .
وقتی او نزدیک خانه حمید رسید، با چاقو او را کشتم سپس با تهدید اعضای خانواده حمید (صاحبخانه) متواری شدم.
بنابر این گزارش، متهم به قتل با قرار قانونی روانه بازداشتگاه پلیس شد.
با دستور قضایی خواهر مقتول نیز برای ادامه تحقیقات به مرکز پلیس احضار شد. تحقیقات از متهم ادامه دارد..... /گزارش : جام جم آنلاین
کلمات کلیدی:
یکی از دردآورترین مسائلی که برای ما مسلمانان وجود دارد و همیشه باعث رنجش خاطر ما شده این است که در حال نماز خواندن حضور ذهن نداریم و در آن چند دقیقه نمیتوانیم افکار خود را متمرکز کنیم و بهتر و بیشتر در عالم ملکوتی و روحانی دیدار و لقاء محبوب به پرواز در آییم.
ضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب مراحل اخلاق در قرآن میفرمایند: «گاهی انسان بر طبق شریعت نماز میخواند، یعنی واجبات و مستحبات وضو و نماز را رعایت میکند، ولی حضور قلب ندارد این نماز گرچه ...
یکی از دردآورترین مسائلی که برای ما مسلمانان وجود دارد و همیشه باعث رنجش خاطر ما شده این است که در حال نماز خواندن حضور ذهن نداریم و در آن چند دقیقه نمیتوانیم افکار خود را متمرکز کنیم و بهتر و بیشتر در عالم ملکوتی و روحانی دیدار و لقاء محبوب به پرواز در آییم.
ضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب مراحل اخلاق در قرآن میفرمایند: «گاهی انسان بر طبق شریعت نماز میخواند، یعنی واجبات و مستحبات وضو و نماز را رعایت میکند، ولی حضور قلب ندارد این نماز گرچه از نظر فقهی باطل نیست، لیکن از نظر اخلاقی و کلامی نمازی بی اثر است تامین حضور قلب در نماز، بسیار مشکل است.
با این که هر نماز چند دقیقه بیشتر طول نمیکشد، این هنر در نمازگزار نیست که موقع نماز خود را ضبط کند.
اگر انسان همان چند دقیقه خود را ضبط کند و بداند با چه کسی سخن میگوید، بقیه امور او تامین است، اما چون در همان چند دقیقه قدرت حضور و ضبط ندارد، سایر امور او هم ناکام است.»
وقتی در هنگام تلاوت قرآن کریم به این آیه میرسیم: «فویل للمصلین *الذین هم عن صلاتهم ساهون»؛ وای بر نمازگزارانی که از نمازشان غافل هستند. ترس از این که مبادا ما هم جزو نمازگزاران این چنینی باشیم وحشتی وصف ناشدنی بر قلبمان میریزد.
حضرت آیت الله جوادی آملی در همان کتاب میفرمایند: «نماز صراط است و صراط با غفلت نمیسازد، زیرا اگر انسان غفلت کند، از صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، سقوط میکند.» آیه «ولا تقربوا الصلوة و انتم سکاری حتی تعلموا ما تقولون»: در حال مستی و بی خبری، به نماز نزدیک نگردید، تا آن که بدانید چه میگویید. پس نماز واقعی نمازی است که در آن متوجه آن چه میگوییم باشیم و نتیجه میگیریم نماز واقعی آن نمازی است که باعث دوری انسان از گناه میگردد. حضرت آیت الله جوادی آملی در فراز دیگری از همین کتاب میفرمایند: «البته تلازمی متقابل وجود دارد که نماز درست، انسان را از زشتیها باز میدارد و اعمال زشت هم انسان را از انجام صحیح نماز و سایر عبادات باز میدارد، کسی که مواظب اعضا و جوارح خود، یا حلال و حرام نباشد، در نماز هم توفیق حضور قلب نخواهد داشت و نمیداند با چه کسی سخن میگوید در نتیجه جوابهایی را هم که از او میشنود درک نمیکند. در این صورت بار فقهی چنین نمازگزاری رسیده، در حالی که بار کلامی و اخلاقی وی همچنان بر زمین مانده است.»
حضرت آیت الله جوادی آملی میفرمایند: «نماز صراط است و صراط با غفلت نمیسازد، زیرا اگر انسان غفلت کند، از صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، سقوط میکند.»
پس باید چارهای بیندیشیم و بهترین راه حل را میتوانیم از اهل فن بدست آوریم کسانی که این راه را رفته و به مقصد رسیدهاند. بخاطر دارم یکبار از قول آیت الله علامه طباطبائی آن هم در زمانی که ایشان در بستر بیماری بودند شنیدم که ایشان در جواب کسی برای حضور قلب نسخهای خواسته بودند، فرموده بودند: «توجه توجه توجه، مراقبه مراقبه مراقبه» از این فرموده حضرت آیت الله طباطبائی در مییابیم که برای حضور ذهن در نماز باید ابتدا سعی کنیم توجه خود را به نماز و اذکاری که در نماز میگوییم معطوف داریم و در این مورد کوشش کنیم و سپس برای حفظ این حالت مراقبت و پیگیری لازم است.
از حضرت آیت الله شیخ نخودکی در کتاب نشان از بی نشانها آمده است: «حصول این مرتبه (داشتن حضور ذهن در نماز) همچون خوشنویسی است بدون زحمت و مشقت و طول زمان ممکن نیست. نیک بنگر که وقتی کسی میخواهد خوشنویس شود چقدر باید زحمت بکشد و مشق کند و خدمت اساتید کند و از آنها بگیرد تا بتوان او را خوشنویس نامید.» در اینجا میبینیم که نظر ایشان هم همینطور بوده و عقیده داشتهاند که برای بدست آوردن حضور ذهن و تمرکز در نماز احتیاج به تمرین و ممارست میباشد و این حالت را نمیتوان در مدت کوتاهی بدست آورد.
حضرت آیت الله جوادی آملی دلیل حضور ذهن نداشتن را در کتاب مراحل اخلاق در قرآن اینگونه توصیف میکنند: «هرگاه ما بخواهیم کاری را انجام بدهیم، در آغاز، بر آن کار مسلط نیستیم و به اصطلاح آن کار برای ما ملکه نیست. از این رو در آغاز آن را به دشواری انجام میدهیم تا در آن رشته مجتهد و متخصص بشویم و یا به تعبیر دیگر ملکه پیدا کنیم. خاطرات نیز چنین است. نخست با یک سلسله گفتن، شنیدن، شرکت مجالس، خواندن برخی نشریات و ... به تدریج خاطراتی در ذهن ترسیم میشود و هنگامی که متراکم و فراوان شد، زمینه شوق را فراهم میکند و در نتیجه، ملکه نفسانی پدید میآید که بعد به آسانی خاطرهها را در ذهن زنده نگه میدارد و انسان را از یاد خدا و معاد غافل میکند از اینرو انسان طبیعی دائما به فکر مسائل لذتبخش مادی است. تا هنگامی که مشغول کار است نه تنها بدن که فکر نیز مشغول کار است. آنجا ظاهر و باطن، هماهنگ است یعنی وقتی سرگرم است قلبش متوجه جای دیگری نیست، بلکه قلب و قالب هر دو متوجه کار لذیذ است. کسی که به مال دل بسته است در حال لذت بردن از مال و دلش است، لیکن هنگام نماز بدنش به رکوع و سجود میپرازد، ولی روحش متوجه مال است. گاهی انسان در کنار دوستانش مینشیند و سخنان عادی میگوید و احساس خستگی نمیکند، اما هنگامی که به نماز میایستد برای او دشوار است، زیرا با خدا مانوس نیست و سخن گفتن با کسی که با انسان مانوس نیست ملال آور است. ما نیز اگر خواستیم ببینیم آیا با خدا مانویسم یا نه؟ باید ببینیم از خواندن قرآن که سخن خدا با ماست و از خواندن نماز که سخن ما با خداست، احساس ملال میکنیم یا احساس نشاط.» سپس راه حل مشکل را این چنین عنوان میکند:
راه حل حواس پرتی در نماز
«آنچه گفتیم تحلیل درد بود، راه درمان را نیز باید بشناسیم. چون تهذیب روح بدون شناخت درد و آشنایی با راه درمان آن ممکن نیست. راه حلی را که قرآن ارائه میدهد یکی مراقبت از خود، و دیگری یاد خداست. انسان باید اولا مواظب جلسات، خواندنیها، شنیدنیها، خوردنیها و پوشیدنیهای خود باشد، مواظب باشد چه سخنی را میشنود و چه میگوید، دقت کند که در کنار سفره غذای حلال مینشیند یا حرام؟ لباسی را که بر تن میکند باید گذشته از حلال بودن لباس شهرت نباشد.
گاهی انسان در کنار دوستانش مینشیند و سخنان عادی میگوید و احساس
خستگی نمیکند، اما هنگامی که به نماز میایستد برای او دشوار است، زیرا با خدا مانوس نیست و سخن گفتن با کسی که با انسان مانوس نیست ملال آور است. ما نیز اگر خواستیم ببینیم آیا با خدا مانویسم یا نه؟ باید ببینیم از خواندن قرآن که سخن خدا با ماست و از خواندن نماز که سخن ما با خداست، احساس ملال میکنیم یا احساس نشاط.
گاهی شخصی لباسی میپوشد تا مشهور شود و هنگامی که از کوی برزن میگذرد لباسش جلب توجه کند. این نشان میدهد که او گرفتار خودبینی است
اگر انسان، مواظب جلسات علمی خود باشد و سخنی جز برای رضای خدا و به سود جامعه اسلامی نگوید به تدریج زمینه فراهم میشود تا به یاد خدا دل ببندد.
وقتی به یاد خدا دل بست، به آسانی خاطرههای خوب در ذهنش ترسیم میشود.
از این رو قرآن کریم ذکر خدا را برای غفلت زدایی و قرب به حق به ما میآموزد. هر یک از عبادتهای معمولی حد و نصابی دارد ولی یاد خدا در دل و نام خدا بر لب حدی ندارد: «یا ایها الذین آمنو اذکروا الله ذکرا کثیرا (سوره احزاب، آیه 41).» کسی که زیاد به یاد خدا باشد، برای وی علاقه به خدا ملکه و او در تعلق به حق و تخلق به اخلاق الهی متخصص، مجتهد و صاحب ملکه میشود.
در این صورت نه تنها در حال عبادت میفهمد که با معبود خود سخن میگوید، بلکه در خارج از عبادت نیز به یاد حق است آنگاه فرق او با دیگران روشن میشود. دیگران در حال نماز حواسشان نزد خدا، قیامت و معارف نماز نیست و او در غیر حالت نماز نیز به یاد خدا و در نماز است. «خوشا آنان که دایم در نمازند .»
پس نتیجه میگیریم برای بدست آوردن حضور ذهن در نماز باید ذکر و یاد خدا را فراموش نکنیم و در همه لحظات به یاد او باشیم نه این که تنها در نماز بخواهیم به خدا بیندیشیم و متوقع هم باشیم افکار ما سکون و تمرکز داشته باشد و این که برای رسیدن به این آرزو باید تلاش کنیم و زحمت بکشیم و بدانیم که خداوند اجر کسی را که در راه او مجاهده میکند مضاعف میدهد و خودش ما را یاری خواهد کرد و به راههای خودش راهنمائیمان خواهد نمود.
آیتالله وحید خراسانی در پاسخ به این سؤال که چه عواملی موجب افزایش توجه به خدا میشود، رعایت هشت امری که در روایات سفارش شده را بیان کرده است.
اول؛ وضو را باتوجه و حضور قلب انجام دهد، از امام رضا (ع) روایت شده که وضو موجب طهارت و تزکیه دل است. (وسائل الشیعه 1/367 ابواب وضو باب 1 حدیث 9)
دوم؛ در عظمت نماز و در روایاتی که دربارهی نماز وارد شده تأمّل نماید.
سوم؛ مانند کسی نماز بخواند که گویا با نماز وداع میکند و دیگر فرصت نماز خواندن را نخواهد یافت (مجالس صدوق و ثوابالاعمال عن ابن ابییعفور قال «قال ابوعبدالله الصادق (ع) اذا صلّیت صلاة فریضة فصلّها لوقتها صلاة مودّع یخاف ان لا یعود الیها ابدا»)
چهارم؛ وقتی روبه قبله مینماید؛ سعی کند که دنیا و مافیها و خلق و آنچه به آن مشغولند را فراموش نماید و قلب خود را از آنها تهی نماید.
پنجم؛ به معانی نماز توجه نموده و نماز را با تأنّی و آرامش بخواند.
ششم؛ اینکه بداند از آن هنگام که وارد نماز میشود، تا آن لحظهای که از نماز خارج میشود، خدای تعالی به او رو کرده و نظر مینماید، و ملکی بالای سر او ایستاده و میگوید: ای نمازگزار! اگر میدانستی چه کسی به تو نظر مینماید و با چه کسی مناجات میکنی، هرگز از او رو بر نمیگرداندی و ابداً از جای خود بر نمیخواستی (کافی عن ابیجعفر (ع) قال: «قال رسولالله (ص) اذا قام العبد المؤمن فی صلاته نظر الله عزوجل الیه (اقبل الله الیه) حتی ینصرف ... و وکّل الله به ملکاً قائماً علی رأسه یقول له ایها المصلی لو تعلم من ینظر الیک و من تناجی ما التفتّ و لازلت من موضعک ابداً» وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب 8 حدیث 5 از کافی)
هفتم؛ اینکه بداند که در حال نماز از بالای سرش تا کرانه آسمان، رحمت خدا براو سایه انداخته و ملائکه الهی از اطراف او تا افق سماء او را در بر گرفتهاند. (عنه (ص) ... واظّلته الرحمة من فوق رأسه الی افق السماء والملائکة تحفّه من حوله الی افق السماء...» وسائل الشیعه ابواب اعداد فرائض باب 8 حدیث 5 از کافی)
هشتم؛ آنچه در نماز مکروه است؛ به جا نیاورید و به آنچه فضیلت نماز را میافزاید اهتمام نمائید، مثل انگشتر عقیق به دست نمودن و لباس پاکیزه پوشیدن و خود را خوشبو نمودن و شانه و مسواکزدن.
برگرفته از منابع:
مراحل اخلاق در قرآن، حضرت آیت الله جوادی آملی.
نشان از بی نشانها، حضرت آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی.
کلمات کلیدی:
خبرگزاری فارس: حجتالاسلام بهمنی با تأکید بر مقام عصمت حضرت علیاکبر (ع) گفت: طبق روایات، 4 چهار خلیفه الهی یعنی امام حسین (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و حضرت علیاکبر در کربلا حضور داشتهاند که یکی فعلیت دارد و مابقی شأنیت دارند.
حجتالاسلام والمسلمین سعید بهمنی، رئیس گروه علوم قرآنی مرکز فرهنگ و معارف قرآن درباره قیام اباعبدالله الحسین به خبرنگار آیین و اندیشه فارس گفت: در مطلع سخنم نکتهای اساسی را میگویم تا سقف و قلمرو گفتوگوی ما مشخص شود. کربلا دارای صحنههای عاطفی بینظیری است اما گاهی به قدری ما را فرا میگیرند که شاید از هندسه و منظومهای که باید در نظر داشته باشیم کناره میگیریم و غفلت میکنیم. وقتی درمورد چنین موضوعی میاندیشیم باید توجه داشته باشیم که درباره ولی اعظم خدای تعالی سخن میگوییم که یک انسان عادی نیست. از حیث مؤلفههای آفرینش بشری مثل ماست اما از نظر فضائل، انسانی است که در مرز انسانیت قرار دارد و آخرین مراحل رشد و تکامل را دارد، فضائل و رشادتها در وجودش در آخرین مرتبه تکاملاند. این اندیشه جزو مقومات تفکر شیعه است. بنابراین نقشآفرینی چنین شخصی را زیر نظر داریم. تابلوی حوادثی را مرور میکنیم که در آنها ولی خدا قرار دارد. مجدداً تاکید میکنیم که ارزش همه این حوادث به حضور ولی خداست. ولی خدا در این جا به طور خاص حضرت اباعبدالله است.
* اگر «بداء» حاصل نمیشد، علی اکبر (ع) به امامت میرسید
وی ادامه داد: در حادثه کربلا سه نفر دیگر نیز حضور دارند که طبق نصوصی که به ما رسیده است، شأنیت خلافت الهی را دارند: «علی اکبر» که روایت میفرماید از حیث آفرینش، خلقوخو و منطق، شبیهترین مردم به رسول خداست و در برخی روایات هم هست که وجود مقدس علیاکبر (ع) برای امامت بود و «بداء» حاصل شد. شأن وی شان ولایت تامه است، دارای عصمت بود.
بهمنی در معرفی شخص سوم که شأنیت خلافت الهی دارد، به وجود مقدس امام سجاد (ع) اشاره کرد و گفت: ایشان بزرگی است که باید به امامت برسد و تمام مؤلفههای خلافت تام الهی و امامت را دارد. برابر بعضی روایات، حضرت باقر (ع) هم در کربلا حضور داشت. به بیان دیگر، چهار نفر در عالیترین مرتبه انسانی که خلافت تامه الهی است، در کربلا حضور داشتهاند و این نکته عجیبی است که به آن کمتر توجه میشود. در این صحنه چهار امام نقشآفرینی میکنند و به شهادت میرسند که شهادتشان با شهادت هیچ کس در هستی برابری نمیکند. نباید این مؤلفهها را گم کرد. دو نفر از این اولیا در کربلا به شهادت رسیدند و دو نفر دیگر به عنوان ذخیره باقی ماندند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سؤال که آیا از روایات میتوان عصمت حضرت ابوالفضل (ع) را هم استنباط کرد یا خیر، گفت: خیر، ایشان بزرگ و بینظیر است اما همطراز علیاکبر (ع) نیست. هم چنان که سلمان بزرگ است اما در طراز خلافت تام الهی نیست و «تالی تلو» است. حضرت زینب (س) به تصریح «معصوم»، علم لدنّی دارد و نیاز به آموزش ندارد (عالمة غیر معلّمة)، بلکه تعالیمش را مستقیم از خداند تعالی دریافت میکند اما علیاکبر نمیشود. علیاکبر در طراز امام معصوم است. در تفکر شیعی، خلافت الهی مقامی دست نیافتنی است که فقط با اراده خداوند محقق میشود.
* مقام حضرت علیاکبر (ع) از حضرت عباس (ع) بالاتر است
حجتالاسلام بهمنی در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به پرسش که با توجه به بابالحوائج بودن حضرت ابوالفضل (ع)، آیا مقام ایشان از حضرت علیاکبر (ع) بالاتر نیست، گفت: «بابالحوائج» یعنی این که اگر کسی بخواهد راه پیدا کند به حضرت اباعبدالله، باید از طریق عباس عبور کند، اما به لحاظ وفای عباس و تاکیدات اهلبیت نسبت به محبت به عباس، خودش طریق قرب به اهلبیت است. حضرت عباس مقام بسیار والایی دارد و در سنجش انسانهای فوق العاده، ابوالفضل نیز یک نسخه بیبدیل عالم، اسوه و شاگرد ممتاز تشیع است اما در قیاس با خلیفه الهی و امام معصوم ماجرای دیگری دارد.
وی ادامه داد: برآورده شدن زیاد حاجات توسط حضرت ابالفضل به دلیل توجه بیشتر مردم به سقای دشت کربلاست و مردم کمتر متذکر حضرت علیاکبر شدهاند. اگر «بداء» حاصل نمیشد و علی اکبر پس از شهادت پدر امام بود و ابالفضل نیز پس از اباعبدالله زنده بود، عباس در رکاب چه کسی بود؟ با ادب و معرفتی که دارد؛ در مقابل حضرت علیاکبر یا حضرت سجاد یا حضرت باقر علیهمالسلام زانو میزد.
* هر چه به زمان غیبت امام زمان (عج) نزدیک میشویم، سختگیریها بر اهلبیت (ع) بیشتر میشود
رئیس گروه علوم قرآنی مرکز فرهنگ و معارف قرآن افزود: عاشورا تابلوی بینظیری در هستی از آغاز خلقت تا انتهای خلفت است و هر کسی آن را از منظری انتخاب کرده و به عناصری توجه میکند و توجه ما به شاهبیت این ماجرا و حضور چهار خلیفه الهی است که یکی فعلیت دارد و بقیه شأنیت. دو نفرشان در یک روز به شهادت میرسند و دو نفر اسیر میشوند. حادثه بسیار عظیم است گویی گه چهار امام یک جا دچار مصیبت شوند.
وی با بیان اینکه پس از حادثه کربلا،اهلبیت در عسر و فشار فراوان قرار دارند، گفت: البته فراز و نشیبی در عصر صادقین را شاهد هستیم اما سختیها بر اهلبیت بازهم شدت میگیرد و هر چه به غیبت ولی عصر نزدیکتر میشویم عمر ائمه کوتاهتر میشود و در جوانی به امامت میرسند و در جوانی به شهادت میرسند.
وی ادامه داد: یک دلیل آن این است که حاکمان جور کاملا موقعیت اهل بیت را شناسایی کرده و کنترل میکنند، ضلع دیگرش این است که وجود برگزیده اهلبیت، یاران مناسب ندارند و بحران منابع انسانی واجد شرایط را در شیعه داشتیم، به طور کلی در نقد راهبردی گذشته میتوان گفت که انسانهایی در طراز اسلام که مورد نظر پیامبر (ص) و اهل بیت بودند شکل نگرفتند و تا الآن ادامه دارد و من و شما که داعیه اسلام داریم بدهکار آن طرازیم.
* علت عدم ظهور امام زمان (عج) نبود افراد کافی در طراز اسلام است
حجتالاسلام بهمنی در بخش دیگری از این گفتوگو در بیان دلایل عدم ظهور امام زمان (عج) گفت: به حضرت عرض کردند چرا قیام نمیکنید؟ فرمودند اگر به تعداد این گله اندک یار داشتم قیام میکردم. در عصر ظهور نیز 313 انسان شایسته از دورههای مختلف تاریخ فراخوان میشوند. خواجه نصیر طوسی میگوید وجود امام زمان لطف است اما غیبتاش از ناحیه ماست (وجوده لطف وغیبته منا)، به تعبیر دیگر «قابل» است که مشکل دارد. همین الان اگر طراز نفسانی ـ و نه حتی مهارتها ـ موجود باشد، امام علیهالسلام درک میشود و استبعادی ندارد که تشرف حاصل میشود و اگر مهارتهای مورد نیاز ماموریتهای ایشان موجود باشد؛ امکان تغییر جامعه هست. امام خمینی (ره) نمونهای است که مهارتهایی در سطح جامعه دارد که میتواند حرکتهای میلیونی را سامان دهد و فتنههای پیچیده را بشکند. رهبری معظم انقلاب نیز چنین است که مهارتهایی درون جامعه دارد که ما با این تواناییها فاصله داریم، هم در خصلتهای اخلاقی و نفسانی و هم در مهارتهای رفتاری؛ از خصلتهای رفتاری می توان به طراز حلم ایشان اشاره کرد.
* اسلام به مسلمانانی با خلوص نیت به همراه مهارت نیاز دارد
این کارشناس علوم دینی ادامه داد: اما اباعبدالله به رغم خلوص و مهارتهای انسانی اصحاب ـ که به نصّ خود حضرت بینظیرند ـ به خاطر فقدان منابع انسانی واجد شرایط، به صورت رقتبار به شهادت رسید. منابع انسانی علاوه بر خلوص نیت، باید تخصصهای مورد نیاز مانند مدیریت و کارگردانی را نیز داشته باشند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی درباره نحوه بررسی قیام سیدالشهداء (ع) گفت: عاشورا پر از شور و عشق است اما آن را باید در طیف وسیعتری نگاه کرد و محدود به کربلا نکرد. چرا که از روزی که امام حسین (ع) به زیارت قبر پبامبر (ص) در مدینه رفت و صحابه و تابعین را دعوت کرد؛ عاشورا شروع میشود. از همان جاست که حضرت میفرماید «هل من ناصر ینصرنی». دوستان در منابر باید برای نقل و بررسی حادثه کربلا به عاشورا بسنده نکرده و زمینههای به وجود آمدن آن را نیز تبیین کنند.
* نادیده گرفتن تاریخ، تکرار سقیفه، حکمیت و عاشورا را در پی دارد
وی با تأکید بر اشتباه کسانی که مشهور به فرهیختگیاند و میگویند مشابهسازیهای تاریخی بیجهت است، اذعان کرد: در برخی روایات است که صحنهها و مقاطع تاریخی شبیهتر از آب به آب است (أشبه من الماء بالماء). اگر رابطه ما با تاریخ قطع شود؛ سقیفه، حکمیت و عاشورا تکرار میشود، بدون این که عبرت گرفته شود!
نویسنده «دانشنامه قرآن پژوهان ایران» پیشنهاد کرد که مبلغان و عاشورا پژوهان در دامنههای مبعث تا غدیر، غدیر تا سقیفه، سقیفه تا کربلا، کربلا تا غیبت صغری و از غیبت صغری تا ظهور در این موضوع به پژوهش بپردازند. نقش اول در همه این مقاطع بر عهده معصومین است و در همه اینها بحث بر سر ولایت و حضور خلیفه تام الهی است. حجتالاسلام بهمنی در پایان خاطرنشان کرد: عاشورا را نباید فقط در مقطعی نگریست که روی داده بلکه برای بصیرت نسبت به آن و فقه حادثه لازم است که به تمام ریشهها و زوایایش پرداخت. ریشهها شامل تحرکات دشمن و کاستیهای خود ماست که عامل دوم نقش بیشتری دارد و مصداق «جهاد اکبر» است.
کلمات کلیدی:
ما با زنده نگه داشتن یاد شهدا به کسانی که با اسلام ونظام وولایت مخالف اند تو دهنی می زنیم.
کلمات کلیدی:
یاد شهدا یاد همه ارزش های انسانی است مقام معظم رهبری
کلمات کلیدی:
نام شهدا درخشنده تراز خورشیداست مقام معظم رهبری
کلمات کلیدی: