به گزارش اسلام تایمز نشریات اسراییلی تاکید کردند که گروهی از کماندوهای حزب الله روز شنبه گذشته توانستند زندانیان مصر را آزاد کنند.
بنابر اطلاعات همین منابع گروهی از کماندوهای حزب الله با کمک بعضی از عناصر حماس و بعضی فعالان مصری بعد از شروع تظاهرات درمصر از مرز سودان وارد مصر شدند.
این گروه کماندویی روز شنبه گذشته به زندان نطرون در 120 کیلومتری قاهره نفوذ کرده و گروهی از زندانیان وابسته به حرکت حماس و هنچنین تعدادی از رهبران اخوان المسلمین را آزاد کردند و این در حالی بود که سازمان اطلاعاتی مصر این گروه را به انجام عملیات در صحرای سینا متهم کرد.
سایت اسراییلی قضایا مرکزیه بیان داشت که گروهی از این زندانیان آزاد شده که فلسطینی هستند موفق شدند از طریق گذرگاه رفح خود را به فلسطین برسانند.
از طرف دیگر منابع اسراییلی تاکید کردند در پی تظاهرات مردمی در مصر ارتش آمریکا نیروهای خود در صحرای سینا را افزایش داده و با به پرواز درآوردن هواپیماهای جنگی به طور گسترده سعی در کنترل این منطقه دارند.
بنابر اطلاعات منتشر شده بعد از توافق نامه کمپ دیوید در سال 1979 میان مصر و اسراییل گروهی از نظامیان کشورهای مختلف به رهبری آمریکا در این صحرا به سر میبرند.
این سایت اسراییلی اضافه کرد حضور نظامیان با هماهنگی آمریکا در هفته گذشده پررنگتر شده و این ناشی از نگرانیهایی است که آمریکا از عملیات ضد اسراییلی در خلال تظاهرات اخیر مردم مصر دارد.
----------------------------------------------------------------------------
این هم از ابتکاری جالب از معترضین:
مراسل قناة الجزیرة فی الإسکندریة :
المتظاهرین یغیرون هتافهم من " الشعب یرید إسقاط الرئیس " إلى " الشعب یرید إعدام الرئیس " .
تظاهراتکنندگان در شهر اسکندریه در پی اقدام مزدوران مبارک در حمله به تظاهراتکنندگان، با قاتل خواندن مبارک خواستار اعدام او شدند.
شاهدان عینی در شهر اسکندریة در گفتوگو با خبرگزاری رویترز اعلام کردند که تظاهراتکنندگان معترض در این شهر با سر دادن شعارهای پیاپی خواستار اعدام "حسنی مبارک " که 30 سال است بر مصر حکومت میکند، شدند.
بر اساس این گزارش، تظاهراتکنندگان با در دستداشتن پلاکاردهای متعدد که روی آن نوشته شده بود «قاتل جوانان مصری باید اعدام شود» خواستار محاکمه و اعدام رئیسجمهور دیکتاتور خود شدند.
تظاهراتکنندگان همچنین شعار میدادند که «کافی است، هر ظالمی پایانی دارد» یا «مردم سرنگونی رژیم را میخواهند».
با وجود حملات دیروز نیروهای امنیتی و مزدوران مبارک به تظاهراتکنندگان، مردم اسکندریه همانطور که دیروز اعلام کرده بودند، امروز تظاهرات میلیونی خود را انجام دادند و به طور خودجوش در نقاط مختلف اسکندریه به سمت میدان القائد ابراهیم این شهر حرکت کردند.
حوادث دیروز میدان التحریر عاملی بود که مردم اسکندریه عزم خود را بیش از پیش جزم کنند و خواهان کنارهگیری مبارک شوند و صدها نفر از مردم اسکندریه تلاش دارند که از شهر اسکندریه برای حضور در میدان تحریر شهر قاهره به این شهر سفر کنند اما حرکت قطارها از چند روز پیش متوقف است و جاده صحرایی بین اسکندریه به قاهره هم توسط نیروهای امنیتی و ارتش بسته شده است و از حرکت خودروها جلوگیری می شود.
مرتبط:
یکی از اعضای یگان شناسایی و اکتشاف ستادکل فرماندهی ارتش رژیم اسرائیل موسوم به "سایرت متکل" پنجشنبه (14 بهمن) در مصر بازداشت شده است.
افشاگری العالم از حضور صهیونیست ها در قاهره
شبکه خبری العالم عصر روز پنجشنبه تصاویری اختصاصی از حضور صهیونیست ها در قاهره را منتشر و دسیسه آنها برای کمک به مزدوران مبارک برای سرکوب مردم معترض مصر را افشا کرد.
کلمات کلیدی:
مهمترین بیانات ایشان در خطبه های نماز جمعه ی امروز
دو راه پیش روی اوباماست:
?. پیروی از کارتر:
او مبارک را مجبور میکند به اصلاحات تن دهد، انتخاباتی آزاد شکل دهد، تغییر انجام دهد. او نمیخواهد کار به جنگ داخلی در کشوری بکشد که مرزی حیاتی برای اسرائیل و صحرای سیناست. او نمیخواهد القاعده و س. ق. وارد مصر شوند. البرادعی گزینه ایست که برای گذار از بحران میتوان روی او دست گذاشت.
تهدید: ممکن است مبارک مانند محمدرضا به جای پیروی از فرامین کاخ سفید، چموشی کند و دست به اقدامات محیرالعقولی بزند. تا به حال دو بار چنین کرده: نطق تلویزیونی دو شب پیش مبنی بر عدم کناره گیری از قدرت و حمله نیروهای هوادارش به مردم در روز ?? صفر. مبارک اگر بخواهد مانند محمدرضا عمل کند اوضاع مصر بسیار بدتر از اوضاع ???? ایران میشود. چون در ایران رهبری واحد مانع بروز اختلافات جدی و امنیتی در مملکت شد. هر چند خطری مانند مجاهدین خلق مصر را تهدید نمیکند و القاعده هم به خاطر ضعیف بودن، احتمال ورودش به قضایای مصر کم است. آمریکا در مصر بیش از هرچیز، از روی کارآمدن دولتی میترسد که اسرائیل را دشمن بپندارد. این خط قرمز آمریکاست.
?. پیروی از جورج بوش پدر و ریگان:
دفاع از مبارک تا لحظه آخر. اگر اوباما مبارک را مانند دست مال کاغذی استفاده شده پرت کند بیرون، پیام مشخصی برای شاهان یمن، سعودی، اردن و حتی کویت فرستاده است. پیامی که اصلا معنای خوبی ندارد و این متحدان عمیقا استراتژیک غرب را دل آزرده خواهد کرد. پس مجبور است محترمانه هم با مبارک برخورد کند هم با مخالفان مبارک.
در این بین هم برادعی، هم بدری، هم نور و هم اخوان اعلام میکنند که دنبال دموکراسی و احقاق حق «شعب» هستند؛ دنبال ایجاد حکومت اسلامی نیستند و برادعی رسماً اعلام میکند به معاهدات امنیتی با اسرائیل پایبند خواهد بود. این یعنی بازگذاشتن دست اوباما برای مدیریت عاقلانه ی بحران مصر.
از آن طرف اوباما اگر بخواهد در انتقال «معنادار» ، «خشونتپرهیز» و «آرام» قدرت تعجیل کند صبر دوستان عبریاش لبریز خواهد شد و ورود دوستان عبری یعنی ورود ج.ا. و س. پ. موضع ارتش مصر هم جالب توجه است. میتواند طرف هر کسی را که میخواهد بگیرد هر چند فرمانده مایک مولن به همتای مصری اش توصیه هایی کرده است.
من احساس میکنم اوضاع به نفع هیچ کس نیست جز «برادعی» و اگر کسی مانند «بیل کلینتون» امروز سکان دار کاخ سفید بود مطمئنا بهتر از اوباما بحران را مدیریت میکرد؛ به جای آنکه با استفاده از کلمه ی Now در مورد yesterday موجبات خشم مصریها را فراهم کند.
همه اینها را گفتم که بگویم اوضاع خوشایند نیست.
کلمات کلیدی:
|
کلمات کلیدی:
کربلا قلب زنده ای است که حیات تکاملی انسان در همه تاریخ مدیون اوست....
"شهید آقا سید مرتضی آوینی"
شهادت پایان نسیت ، آغاز است ،تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدسی آن راه یابد.تولد ستاره ای است که پرتو نورش عرصه زمان را می نوردد وزمین را به نور رب الارباب اشراق می بخشد....
"شهید آقا سید مرتضی آوینی"
کربلایی باشید....
والسلام علیکم و رحمة ا...و برکاتة...
....!!!:: 26/10/1387:: 1:28 عصر | در باغ شهادت را نبندید (
<>
0)
کلمات کلیدی:
مقاله ای آموزنده و خواندنی برای رفع مشکل خجالت کشیدن افراد
?- روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید.
موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزایش خواهد داد.
?- به دیگران کمک کنید.
منتظر نشوید که از شما کمک بخواهند. به دنبال کمک کردن به این و آن، باید بدوید. این یک دستورالعمل است؛
ماشین یک نفر وسط خیابان خراب شده و روشن نمی شود و
حالا راننده منتظر است کسی بیاید کمکش کند و ماشین را هُل بدهد.
همسایه تان از بازار برمی گردد و دستش حسابی پُر است و زنبیل دارد از دستش می افتد.
پیرمرد مغازه دار، زورش نمی رسد که به تنهایی، کرکره مغازه را بدهد بالا.
خب ، چرا معطلید؟ مگر نمی خواستید تمرین های ضد خجالت تان را شروع کنید؟ چه بهتر از این؟ با این تیر، خیلی بیشتر از یکی دو نشان را خواهید زد. مطمئن باشید. خرجش فقط دو کلمه است: کمک نمی خواهید؟ (البته لبخند و ارتباط چشمی را هم هنگام ادای این دو کلمه فراموش نکنید). نمی دانید چقدر موثر است!
?- دل تان می خواهد وقتی وارد یک جمع می شوید، با شما چطور برخورد کنند؟
دوست دارید با لبخند به استقبال تان بیایند؟ به شما توجه کنند؟ به حرف های تان صمیمانه گوش کنند و صمیمانه با شما هم کلام شوند؟ و چیزهایی از این قبیل؟ بسیار خب. می گویند خجالتی ها، خجالتی ها را خوب می شناسند. خجالتی های جمع را پیدا کنید و با آن ها همان طوری رفتار کنید که دل تان می خواهد با شما رفتار شود. با سوال های صمیمانه تان، آن ها را به صحبت کردن وادار کنید و جواب های شان را با رغبت بشنوید. این کار، هم برای معاشرتی تر شدن آن ها مفید است، هم برای خودتان یک تمرین تمام عیار مجلس آرایی است. شروع کنید و ببینید که چه قدر روی خودتان تاثیر می گذارد!
?- وقتی به یک محفل رودربایستی دار، مثلا به یک مهمانی رسمی، دعوت می شوید، وقت تان را طوری تنظیم کنید که زود برسید. این نکته در عین سادگی، بسیار مهم است. حداقل فایده اش این است که با سنگینی فضای جلسه، زودتر آشنا می شوید و کم کم ترس تان از آن جمع می ریزد. امتحان کنید! وقتی یک جمع خلوت در حضور شما آرام آرام شلوغ می شود، حس خجالت تان خیلی کم تر است نسبت به وقتی که ناگهان به یک مجلس شلوغ وارد می شوید. معمولا آن هایی که دیرتر به چنین محافلی وارد می شوند، استرس بیشتری را پشت سر می گذارند و آن هایی که زودتر می رسند، راحت تر با تازه واردها ارتباط برقرار می کنند.
?- از هم صحبت خود تعریف کنید. این که دیگر کاری ندارد. هم آسان است، هم فوق العاده موثر. اغلب آدم ها وقتی ازشان تعریف می کنید، ذوق می کنند و بیشترشان آن قدر ذوق می کنند که به هیچ قیمتی حاضر نمی شوند هم صحبتی با شما را از دست بدهند. البته هنگام اجرای این تکنیک باید مواظب مغزتان هم باشید؛ چرا که ممکن است جای دندان های کسی که از او تعریف کرده اید، رویش باقی بماند. ضمنا هنگام تعریف و تمجید از این و آن، به هیچ وجه لازم نیست دروغ بگویید. اگر کمی دقت کنید، مطمئنا در هر آدمی بالاخره یک چیزی پیدا می کنید که قابل تعریف باشد. البته تعریف های تان هم نباید خیلی بی ربط باشد. مثلا وقتی کسی دارد درباره یک موضوع فلسفی با شما صحبت می کند، خیلی بی ربط است اگر بگویید: پیراهن تان چقدر قشنگ است! مثلا بهتر است خودتان را به موضوع مورد بحث، علاقه مند نشان بدهید و از جالب بودن آن موضوع صحبت کنید.
?- نقش آفرینی کنید. نقش آفرینی، یک اسلحه مخفی است که حتی مطمئن ترین و با اعتماد به نفس ترین آدم هایی هم که شما سراغ دارید، از آن بهره می گیرند. شما دل تان می خواهد وقتی به یک جمع وارد می شوید، چگونه رفتار کنید؟ مطمئن؟ با لبخند باز؟ صمیمانه؟ خوش برخورد؟ و…؟ خب، همه ی این ها را می توانید در خلوت خودتان و در مقابل آینه تمرین کنید. همه ی ما آدم ها کمی تا قسمتی بازیگریم. نقش آفرینی جلوی دوربین شاید کار آسانی نباشد (من واقعا نمی دانم سخت است یا آسان)؛ ولی نقش آفرینی در خلوت و در مقابل آینه را مطمئن هستم که کار آسانی است. تمرین های مکرر این چنینی، ناخودآگاه تان را به همان سمتی می برد که بیشتر تمرینش را می کنید و کم کم شما همانی خواهید شد که دل تان می خواهد.
?- هیچ وقت هیچ کس را تحقیر نکنید و خصوصا در حضور جمع از چنین کارهایی پرهیز کنید. همه ی ما آدم ها به آرامش و کمک دیگران احتیاج داریم؛ نه به دشمنی و آزار و اذیت شان. مطمئنا وقتی شما کسی را تحقیر یا مسخره کنید، او هم به دنبال بهانه ای خواهد گشت تا این لطف شما را جبران کند! انرژی منفی برای این و آن نفرستید تا انرژی منفی برای تان نفرستند. موقع انتقاد کردن از این و آن هم، یادتان باشد که نباید از هیچ کس در حضور جمع با تندی و خشونت انتقاد کنید. وقتی ارتباط تان با دور و بری ها دوستانه و صمیمانه باشد، آن ها هم برای رفع این جور مشکلات و از جمله برای رفع این حس خجالت درونی به شما کمک خواهند کرد.
?- خیلی هم ایده آل گرا نباشید! قرار نیست با هر جوکی که شما تعریف می کنید، همه غش و ریسه بروند. قرار نیست با هر حرفی که می زنید، همه به به و چه چه کنند. برای هیچ کس دیگری هم قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. مطمئن باشید که دیگران هم استانداردهای شان را این قدر دست بالا تعریف نمی کنند. وقتی در یک جمع حضور دارید، کسی از شما انتظار ندارد که فوق العاده باشید. برای جمع، این مهم است که شما با آن ها همراه باشید، فقط همین! این را هم یادتان باشد که خیلی از خانم ها و آقایان اصلا با آدم های پُرحرف و شوخ و مجلس آرا میانه ی خوبی ندارند و یک خبر خوب دیگر برای خجالتی های عزیز: سکوت و کم حرفی شما را معمولا به پای فروتنی، حجب و حیا و بزرگ منشی تان می گذارند و چه صفتی بهتر از این چند صفت؟ راستی یادتان باشد که، در ملاقات اول تان با هیچ کس زیاد حرف نزنید و اطلاعات شخصی تان را رو نکنید. چه لزومی دارد؟ این کار را متاسفانه بعضی ها برای پنهان کردن آن حس خجالت درونی شان انجام می دهند، غافل از این که دیگران، این کار را غالبا این طور تفسیر و تعبیر می کنند که فاعلان این فعل، آدم های کم ظرفیت و سرخورده یا آدم های گوشه گیر و تنهایی هستند.
?- ارتباط چشمی در برقراری یک ارتباط موثر، خیلی مهم است. حتما به چشم طرف مقابل تان نگاه کنید. چه وقتی دارید صحبت می کنید، چه وقتی که دارند با شما صحبت می کنند. این ارتباط چشمی را ترجیحا با یک لبخند ملایم و حالت دوستانه همراه کنید. اگر به هر دلیلی از برقراری یک ارتباط چشمی مناسب ناتوان هستید، سعی کنید به پیشانی طرف مقابل تان نگاه کنید. از معجزه ی نفس های عمیق هم غافل نشوید؛ چون به هنگام حملات استرس واقعا سودمند است. عادت کنید که با نفس های عمیق، آرامش را به وجودتان برگردانید. این تمرین را می توانید خیلی راحت در حضور جمع، بارها و بارها انجام بدهید. مطمئن باشید که هیچ کس نمی فهمد این کار شما چه معنایی دارد. باور کنید که اصلا کسی حواس اش به شما نیست. راحت باشید.
??- اگر خجالتی باشید، احتمالا تنهایی را به فعالیت های جمعی ترجیح می دهید. خب، می توانید، از این فرصت مغتنم استفاده کنید و چیزی یاد بگیرید. آدم هایی که تنهایی را دوست دارند، معمولا روحیه شان با هنرآموزی جور است. روی یک هنر متمرکز شوید و آن را خوب یاد بگیرید. موسیقی، نقاشی، خطاطی و هنرهای دیگر، اعتماد به نفس تان را به وضوح افزایش خواهد داد. تا می توانید کتاب بخوانید و اطلاعات کسب کنید. روزنامه، مجله، برنامه های آموزشی، اینترنت و… به زودی، روزی می آید که باید حرفی برای گفتن داشته باشید. خودتان را برای آن روز آماده کنید.
??- شکست های تان را تدبیر کنید. وقتی دارید برای کسب مهارت های ضد خجالت تلاش می کنید، یادتان باشد که مثل هر تلاش دیگری، ممکن است شکست هایی هم در سر راه تان باشد. ولی قرار نیست شما از میدان فرار کنید. تا رسیدن به پیروزی نباید دست از تلاش بردارید.
فراموش نکنید که نوابغ هم بارها و بارها در مسیر تلاش های شان شکست خورده اند؛ اما دست از کار نکشیده اند. این را هم یادتان باشد که شکست شما ممکن است ناشی از شرایط باشد، نه ناشی از اشتباه شما. مثلا ممکن است شما نتوانید در میان بحث دو نفر دیگر وارد شوید و آن ها را همراهی کنید تنها به این علت که بحث آن ها خصوصی بوده و یا ممکن است سر صحبت را با کسی باز کرده باشید که او در آن لحظه به گرفتاری ها و مشکلات دیگر زندگی اش فکر می کرده و اصلا دل و دماغ صحبت کردن نداشته است و… به هر حال، سعی کنید از هر شکست تان، مثل نابغه ها، درس تازه ای بگیرید و آن درس تازه را در تمرین های بعدی به کار ببندید.
??- همیشه آماده و به روز باشید. مطلع و گوش به زنگ. کتاب بخوانید، روزنامه، مجله، اینترنت و… اخبار روز دنیا را پیگیری کنید. اخبار هنری، فرهنگی، علمی، سیاسی و… داشتن این اطلاعات به شما کمک می کند که همیشه حرف های شنیدنی در آستین داشته باشید. سوال های حاضر و آماده هم غنیمت هستند. از این قبیل سوال ها همیشه همراه داشته باشید.
طرح یک سوال صمیمانه و مودبانه معمولا نقطه ی شروع مناسبی برای ورود به بحث دیگران است و هر قدمی هم که برای چنین هم کلامی هایی بردارید، مطمئنا قدم بعدی آسان تر و آسان تر می شود.
از سلیقه ها و علاقه های دوروبری های تان هم باید باخبر باشید. این طوری راحت تر می توانید هم صحبت شان شوید.
وقتی می خواهید سر صحبت را با یک جماعتی باز کنید یا وقتی که می خواهید در یک بحث گروهی شرکت کنید، باید این را ارزیابی کنید که آیا آن ها هم مایل هستند حرف های شما را بشنوند و اصلا آیا شما خوب به حرف های آن ها گوش داده اید یا نه. بی محابا حرف شان را قطع نکنید. بهتر است مودبانه و آرام آرام به هر بحثی وارد شوید.
??- خودتان را درست کنید. با دیگران(لا اقل فعلا) کاری نداشته باشید. نمی توانید همه را مجبور کنید همان طوری که شما دل تان می خواهد رفتار کنند. نمی توانید همه را وادار کنید نسبت به حرف ها و رفتارهای شما همان طوری واکنش بدهند که شما دوست دارید. چرا که اولا همه ی آدم ها مثل هم نیستند و مثل هم فکر نمی کنند و ثانیا آن چه مهم است، تلاش و تمرین شما است و توجه به این نکته که آیا شما دارید کارتان را درست انجام می دهید یا نه.
انتظار نداشته باشید وقتی که در یک مهمانی، کنجی نشسته اید و با هیچ کس حرف نمی زنید، دیگران بیایند و شما را از پوسته ی تنهایی بیرون بیاورند. خودتان هم باید کمک کنید. انجام دادن تمرین هایی که از آن ها حرف می زنیم، به عهده ی خودتان است، نه دیگران. ضمنا حواس تان به این نکته هم باشد که سطح توقع تان را از دیگران تصحیح کنید. در هر مهمانی، ممکن است که بغل دستی شما هم خودش خجالتی باشد؛ نزدیک به ?? درصد آدم ها، کم و بیش، با درجات مختلفی، خجالتی هستند. پنجاه درصد یعنی نصف آدم های هر جمع. کم نیست! شما هیچ وقت در اقلیت نیستید.
قرار نیست که یک شبه متحول شوید و ناگهان تبدیل بشوید به آدم بذله گو و پُرحرفی که مجلس آرایی می کند و… این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمی آید. آدم ها ذات شان با همدیگر فرق دارد. اما معاشرتی شدن، یک مهارت است که با تمرین به دست می آید. به مهارت های ضد خجالت هم باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژی تان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت به خصوص می گذارید خیلی زودتر به نتیجه می رسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی، دویدن به دنبال کمک به دیگران، کمک به سایر خجالتی های جمع، تعریف های به جا و … هم همین طور.
به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگیرد. هر چه سخت تر به دست بیاورید، سخت تر از دست می دهید. این یادتان باشد .
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
رسول اکرم (ص) ضمن بیان آن وضعیت خطرات ناشی از آن را گوشزد نموده و امت اسلامی را نسبت به فرو رفتن در این منجلاب هشدار داده است و ضروری ست زنان در عصر غیبت گوش جان به این موعظه گرانقدر سپرده و همچون دیدبانی بصیر و آگاه و به عنوان فرهنگ سازان جامعه، با آگاهی نسبت به خطرات، خود و جامعه را از این مرداب وحشتناک برهانند.
زن اگر در جایگاه واقعی خود در عالم هستی قرار گیرد، موجودی است نجات دهنده و حیات بخش. در غیر این صورت تبدیل به موجودی میگردد که یک جامعه ...
را به سوی انحطاط میبرد.
گویند روزی پیامبر اکرم (ص) در جمع صحابی خود فرمودند: "چگونه میشود حال شما هنگامی که زن های شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرایند و شما نیز به جای امر به معروف امر به منکر و نهی از معروف نمایید! معروف را منکر بپندارید و منکر را معروف!"
اصحاب با تعجب سؤال کردند: آیا چنین وضعی پیش خواهد آمد؟ پیامبر (ص) فرمودند: "بلی، بدتر از این هم خواهد شد".
و بعد پیامبر به بیان تفصیلی تر وضعیت دوران آخرالزمان پرداختند و فرمودند: "هنگامی که زنها برای طمع دنیا در داد و ستد همسرانشان شرکت کنند. مردها خود را به صورت زنها و زنها خود را به صورت مردها در می آورند".
"لعنت خدا بر زنانی که خود را به صورت مرد در می آورند و مردانی که خود را به صورت زن در میآورند". علت اینکه پیامبر با این تندی از زنان و مردان آخرالزمان سخن می گویند، شاید به جهت این است که آنها از ناموس خلقت و آیین فطرت بیرون رفته اند وسنت های حاکم بر نظام آفرینش را زیر پا نهاده و با سرشت خویش درافتاده اند.
حضرت در ادامه میفرمایند: "زنا دادن به صورت یک فضیلت برای زن بازگو می شود، دیگر منتظر شب نمی شوند که تاریکی آنها را بپوشاند، زیرا جرأت بر خدا به آن حد می رسد". محمد باقر مجلسی در بحار الانوار می نویسد: یعنی دیگر نیازی به مخفی کاری نیست، بلکه آشکارا گناه میشود.
وی در جایی دیگر از بحار الانوار مینویسد؛ امام محمد صادق (س) نیز میفرمایند: "در دوره آخرالزمان، بعضی از مردان از راه فساد زنان درآمد کسب میکنند". بنگاه های سرمایه داری عظیم در حال حاضر که به خرید و فروش زنان می پردازند مؤیدی بر این مطلب است.
رسول خدا (ص): در آخر امت من، مردانی پیدا میشوند که زنان شان در عین لباس پوشیدن و عور هستند.
رسول خدا در ادامه توصیف خود از وضعیت آخرالزمان چنین میفرمایند: "در آخر امت من، مردانی پیدا می شوند که زنان شان در عین لباس پوشیدن وعور هستند و بر سرشان چیزی همانند کوهان اشتران لاغر است، آنها عطر بهشت را نمی شنوند، انها را لعنت کنید که آنها از رحمت خدا به دور هستند".
مجلسی در بحار الانوار از پیامبر می نویسد که فرموده اند: "هنگامی که ببینی زن از همسرش مطلع است که او با هم جنس خود رابطه دارد (هم جنس بازی می کند) و به روی او نمی آورد و می بینی که در بهترین خانه ها زن تشویق می شود که فسق و فجور کند".
جامعه پیش از ظهور جامعه ای مملو از فساد و بی بندوباری اخلاقی است واز جمله فساد رایج در دوره آخرالزمان، رواج هم جنس بازی ست. به صورتی که جنبه قانونی پیدا می کند و به آن رسمیت داده می شود واگر کشوری زیر بار این فساد نرود، به آن متعرض می شوند و او را مورد تمسخر قرار میدهند.
محمد بن مسلم میگوید به امام باقر (ع) عرض کردم: "قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد" امام فرمودند: "آنگاه که مردها خود راشبیه زنان نمایند و زنها خود را شبیه مردان، آنگاه که مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان".
و در حدیث دیگری امام صادق (ع) فرمودند: "در آن زمان زنان را می بینی که از بذل خود به کفار هیچ واهمه ای ندارند".
آمار بالای دختران در برخی ممالک اسلامی که خود را در بازارهای تجارت دختران جوان در کشورهای اروپایی در معرض فروش قرار می دهند، حکایت از تحقق این روایت دارد.
مجلسی در جایی دیگر از بحارالانوار میآورد: "زنها را می بینی که با زنها آمیزش می کنند و زنها و عور میباشند و زینت هایشان را آشکار می کنند و از دین بیرون می روند و به فتنه ها میگرایند و به سوی شهوت ها و لذت ها می شتابند، محرمات الهی را حلال و در جهنم جاودان هستند. هنگامی زنان را می بینی که با خشونت با همسرانشان رفتار کنند و آنچه او نمی خواهد انجام دهند و...".
حضرت علی (ع) نیز میفرمایند: "در آخرالزمان، زنان به خاطر حرص به دنیا، در کسب و کار همسران خود شرکت مینمایند".
شاید این روایت اشاره به آن داشته باشد که زنان در بازی ثروت اندوزی سرمایه داران، بی توجه به این لطف الهی که آنان را از وظیفه تأمین مایحتاج و مخارج زندگی فارغ کرده است، دوشادوش مردان از صبح تا شام را در شرکتها و کارخانجات سپری می کنند و فرزندان و خانواده خویش را از نعمت تربیت و عاطفه ورزی محروم مینمایند.
کلمات کلیدی:
بسیاری از مردم از خواب میترسند!
باور بکنید یا نه بسیاری از افراد هستند که از این که خوابشان ببرد میترسند. کلینوفوبیا یا (سومنیفوبیا) یک جور ترس شدید و غیرمنطقی از به خواب رفتن است.
افرادی که اصطلاحا به آنها کلینوپیک میگوییم افرادی هستند که ترسهای مختلفی را ممکن است داشته باشند. خیلی از آنها از این میترسند که شب کابوس ببینند و یا رختخوابشان را خیس کنند. بسیاری از آنها از اختلالات خواب میترسند یا متاهلین زیادی هستند که میترسند با خر و پف کردن از چشم همسرانشان بیافتند.
نوع بسیار شدید کلینوفوبیا هم هست که فرد از مرگ در خواب میترسد. البته این ترسی است که بسیاری از افراد دارند (چون خواب و مرگ بسیار در ظاهر شبیه هم هستند) ولی نوع شدید آن که مانع از خواب آرام میشود، جزئی از کلینوفوبیا محسوب میشود. یک وبلاگ کوچک هست که درباره این بیماری بیشتر توضیج داده است.
البته، اگرچه غیرمعمول است، ولی قابل درک است که چرا چنین ترسهایی به وجود میآید. تنبیهات مادری که فرزندش را به خاطر مواردی چون شبادراری نمیبخشد، یا مثلا شنیدهها از در خواب مردنهای همسن و سالان پیرمردی تنها، چیزهای عجیبی نیستند. چیزهایی که میتوانند آرامش یک خواب آرام را از چشمان ما بربایند.
خوابگردها در خواب موجودات خطرناکی نیستند
بسیاری بر این باورند که خوابگردها موجوداتی غیرقابل پیشبینی یا خطرناک مسحوب میشوند. باور عامه بر این اصل استوار است که بیدار کردن کسانی که در خواب راه میروند، با خشم و خشونتی غیرقابل وصف و نوعی وحشیگری خاص همراه است. از آنجا که یک خوابگرد مانند یک فرد هیپنوتیزم شده، از دنیای اطراف خود بیخبر است، در بسیاری از موارد، حتی متوجه نیست که به اطرافیان خود آسیب میزند.
اما بگذارید شما را با واقعیت روبرو سازیم. عمدتا این افراد از خواب بیدار نمیشوند، ولی اگر بیدار شوند بسیار کم پیش میآید که از خود وحشیگری نشان دهند. آنها بیشتر خجالت میکشند و کمی هم گیج میشوند که چندان غیرطبیعی نیست.
بیدار کردن این افراد عموما نه تنها خطرناک نیست، بلکه به آنها کمک میکند که کمکم این رفتار را ترک کنند. حالا بماند که ممکن است در خواب گردی به خودشان هم صدمه بزنند یا مثلا از جایی سقوط کنند!
رفتار خشونتآمیز بیشتر به این خاطر بروز میکند که اطرافیان سعی میکنند به هر نحوی آنها را بیدار کنند. این در حالی است که بیدار کردن آنها اصلا کار راحتی نیست و آنها تمایلی به بیدار شدن ندارند. توصیه ما به شما این است که با حرکات آرام، آنها را به سمت تختشان هدایت کنید. این طوری یا دوباره آرام میخوابند، یا به آرامی بیدار میشوند و درباره زمان و مکان از شما سوال میکنند.
دیگر رکورد بیدار ماندن در کتاب رکوردهای گینس، ثبت نخواهد شد
در کتاب رکوردهای گینس، بیشتر زمان بیخوابی به نام پسری ?? ساله به نام رندی گاردنر ثبت شده است. این پسر آمریکایی توانست در سال ???? رکورد ??? ساعت، بیخوابی را به نام خود ثبت کند. گاردنر توسط تعداد زیادی از پزشکانی که، بر روی بیمارانی که مشکل بیخوابی دارند تحقیق میکردند، زیر نظر بود. هر چند رکورد او باز هم شکسته شد اما گینس در سال ???? قانونی را به تصویب رسانده بود که دیگر رکوردهایی، این چنینی را ثبت یا پرونده آنها را بررسی نخواهد کرد.
یکی از مشکلاتی که برای تشخیص رکورد این دسته افراد وجود داشت این بود که افرادی که آنان را زیر نظر داشتند نمیتوانستند بفهمند که آیا این افراد واقعا بیدار هستند یا اینکه با چشمان باز به خواب رفته اند. اگر دقت کرده باشید زیاد پیش میآید که در ظاهر بیدار هستید ولی بعدا که دقت میکنید میبینید چیزی را به یاد نمیآورید!
در هر حال گینس، بر طبق تصمیمی، واقعا درست، دیگر به پرونده کارهایی که مستقیما برای سلامتی انسان مضر هستند رسیدگی نمیکند و رکورد بیدار ماندن برای همیشه به نام رندی گاردنر به یادگار ماند.
ساعت طبیعی فوقالعاده جذاب بدن
تا حالا شده است حس کنید که صدای آلارم موبایل را شنیدهاید، در حالی که هنوز چند دقیقهای به زنگ زدنش مانده است؟ معمولا وقتی خواب هستیم این اتفاق زیاد میافتد. اگر برای شما هم این اتفاق افتاده است بهتر است سر تعظیم فرود بیاورید جلوی دوست عزیزمان، آدرنوکورتیکوتروپین!
این هورمون عزیز، اگر خیلی اسم پرطمطراقی دارد اما بسیار کوچک ولی در عین حال موثر است. این هورمون مدتی قبل از زمانی که باید از خواب بیدار شوید ترشح میشود و یک کمک بسیار بزرگ به شما میکند!
این هورمون ( adrenocorticotropin ) به صورت ارادی ترشح میشود. در حقیقت کافی است شما به خودتان القا کنید که باید در فلان ساعت خاص بیدار شوید. خود به خود بیدار میشوید.
اگر به این موضوع علاقهمند هستید، یک مقاله عالی از ایندیپندنت این مسئله را بیشتر تشریح کرده است. اگر به کارایی این روش شک دارید، باید بدانید من به صورت تجربی ( بدون اطلاع از این هورمون ) توانستم بدن خودم را برای بیدار شدن در ساعت ?:?? صبح آماده کنم و به دانشگاه بروم! زمانی که من دانشگاه میرفتم، روزهای دانشگاه رفتنم کاملا ثابت نبود برای همین عادت دادن بدنم اصلا کار خوبی نبود. من هیچ وقت به غیر از روزهایی که ساعت ?:?? باید بیدار میشدم، ساعت ?:?? از خواب بیدار نشدم. adrenocorticotropin را قبلا برای مواجهه با رویدادهای استرسزا میشناختند. اما دانشمندان حالا به این نتیجه رسیدند که این هورمون یک کاربرد فوقالعاده هم دارد. شما را از شر استرسهایی که از ترس خواب ماندن به سراغ شما میآید نجات میدهد! در حقیقت دانشمندان با بررسی این هورمون در بین کسانی که میدانستند توی فلان ساعت خاص باید بیدار شوند، و کسانی که بدون هشدار قبلی در آن ساعت بیدار شدند به این نتیجه رسیدند. میزان آدرنوکورتیکوتروپین در دسته اول بسیار بیشتر بود. فکر کنم شما هم به نکته جذاب این قضیه پی بردهاید!
بسیاری از مردم از خواب میترسند!
باور بکنید یا نه بسیاری از افراد هستند که از این که خوابشان ببرد میترسند. کلینوفوبیا یا (سومنیفوبیا) یک جور ترس شدید و غیرمنطقی از به خواب رفتن است.
افرادی که اصطلاحا به آنها کلینوپیک میگوییم افرادی هستند که ترسهای مختلفی را ممکن است داشته باشند. خیلی از آنها از این میترسند که شب کابوس ببینند و یا رختخوابشان را خیس کنند. بسیاری از آنها از اختلالات خواب میترسند یا متاهلین زیادی هستند که میترسند با خر و پف کردن از چشم همسرانشان بیافتند.
نوع بسیار شدید کلینوفوبیا هم هست که فرد از مرگ در خواب میترسد. البته این ترسی است که بسیاری از افراد دارند (چون خواب و مرگ بسیار در ظاهر شبیه هم هستند) ولی نوع شدید آن که مانع از خواب آرام میشود، جزئی از کلینوفوبیا محسوب میشود. یک وبلاگ کوچک هست که درباره این بیماری بیشتر توضیج داده است.
البته، اگرچه غیرمعمول است، ولی قابل درک است که چرا چنین ترسهایی به وجود میآید. تنبیهات مادری که فرزندش را به خاطر مواردی چون شبادراری نمیبخشد، یا مثلا شنیدهها از در خواب مردنهای همسن و سالان پیرمردی تنها، چیزهای عجیبی نیستند. چیزهایی که میتوانند آرامش یک خواب آرام را از چشمان ما بربایند.
خوابگردها در خواب موجودات خطرناکی نیستند
بسیاری بر این باورند که خوابگردها موجوداتی غیرقابل پیشبینی یا خطرناک مسحوب میشوند. باور عامه بر این اصل استوار است که بیدار کردن کسانی که در خواب راه میروند، با خشم و خشونتی غیرقابل وصف و نوعی وحشیگری خاص همراه است. از آنجا که یک خوابگرد مانند یک فرد هیپنوتیزم شده، از دنیای اطراف خود بیخبر است، در بسیاری از موارد، حتی متوجه نیست که به اطرافیان خود آسیب میزند.
اما بگذارید شما را با واقعیت روبرو سازیم. عمدتا این افراد از خواب بیدار نمیشوند، ولی اگر بیدار شوند بسیار کم پیش میآید که از خود وحشیگری نشان دهند. آنها بیشتر خجالت میکشند و کمی هم گیج میشوند که چندان غیرطبیعی نیست.
بیدار کردن این افراد عموما نه تنها خطرناک نیست، بلکه به آنها کمک میکند که کمکم این رفتار را ترک کنند. حالا بماند که ممکن است در خواب گردی به خودشان هم صدمه بزنند یا مثلا از جایی سقوط کنند!
رفتار خشونتآمیز بیشتر به این خاطر بروز میکند که اطرافیان سعی میکنند به هر نحوی آنها را بیدار کنند. این در حالی است که بیدار کردن آنها اصلا کار راحتی نیست و آنها تمایلی به بیدار شدن ندارند. توصیه ما به شما این است که با حرکات آرام، آنها را به سمت تختشان هدایت کنید. این طوری یا دوباره آرام میخوابند، یا به آرامی بیدار میشوند و درباره زمان و مکان از شما سوال میکنند.
کلمات کلیدی:
تا حال خیلی درمورد باورها و اعتقادات و اینکه چطور میتوانید برای داشتن زندگی بهتر آنها را تغییر دهید حرف زدهایم. باورها و اعتقادات خاصی هستند که افراد زیادی را اسیر خود کردهاند و امروز میخواهیم آن باورها را بررسی کنیم.
اعتقادات ما در قدم اول از والدین، معلمین، همسالان، تلویزیون و رسانه ها نشات می گیرد. وقتی سنمان کم است فکر می کنیم بزرگترهایمان بیشتر از ما می دانند به همین خاطر به هرچه که می گویند اعتماد می کنیم. اما هرچه سنمان بالاتر می رود، دیگر خودمان اعتقادات و باورهایمان نسبت به دنیا را شکل می دهیم. اما کمی از ته نشین اعتقادات دوران کودکی در ما می ماند. گاهی اوقات بدون اینکه خودمان خبر داشته باشیم درونمان لانه می سازند.
در زیر به برخی از این باورها و اعتقادات اشاره می کنیم. آیا این اعتقادات را در خودتان می بینید و اگر دیدید سعی کنید آنها را تغییر دهید...
1. اگر در چیزی شکست خوردی، فردی مغلوب هستی!
این باور معمولاً در مدرسه و در روزهایی که می خواهیم وارد بزرگسالی شویم، شکل می گیرد. تشویقمان می کنند که به هر قیمتی که شده موفق شویم. من اگر شکست بخورم، که بسیار هم پیش می آید، دوباره تلاش می کنم، اینقدر آن را امتحان می کنم تا بالاخره موفق شوم. اگر باور داشته باشید که اگر در کاری شکست بخورید، فردی شکست خورده هستید، یعنی همه آدم های دنیا شکست خورده هستند. اجازه ندهید چنین باوری شما را از زندگی عقب بیندازد. یک باور جدید جای آن بگذارید.
2. تا وقتی خراب نشده، چرا باید عوضش کنیم؟
منظورم عوض کردن به منظور عوض کردن نیست. درمورد ارتقاء وسایل، فرایندها و ... صحبت می کنم. برای حرکت کردن با سرعت زندگی ما نیاز به تغییر داریم و خیلی وقت ها با کسانی برخورد می کنید که مخالف تغییر هستند. تا می توانید از چنین افرادی دوری کنید. اگر می بینید چیزی را می توانید ارتقاء دهید، معطل نکنید.
3.به اندازه کافی برای اینکار استعداد نداری!
هیچ کس در دنیا تا زمانیکه کاری را شروع نکرده، مهارت کافی برای آن را ندارد. اگر می خواهید کاری را انجام دهید فقط کافی است که شروع کنید. از اینکه ممکن است در برای تحصیل در رشته حسابداری نتوانید وارد دانشگاه شوید استرس به خودتان راه ندهید، فقط کافی است شروع کرده و تلاش کنید تا به آن دست پیدا کنید. اینترنت خیلی بیشتر از آنچه که در دانشگاه یا مدرسه به شما یاد می دهند اطلاعات دارد پس فقط کافی است که دنبالش باشید.
4. برای امتحان کردن یک کار تازه دیگر پیر شده ای!
متوسط امید به زندگی در کشورهای پیشرفته، برای مردها 75 و برای زنان 79 سال است. مطمئن باشید این عدد تغییر خواهد کرد و خیلی زود این سن به 100 سال خواهد رسید. این یعنی ما هیچوقت برای شروع کردن یک کار جدید پیر نیستیم. امتحان کردن یک کار تازه بهترین راه برای فعال نگه داشتن مغز و بالا بردن انگیزه برای زندگی است. مردم ما انتطار دارند تا 75 سالگی عمر کنند، و فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ تا همین سن بیشتر عمر نمی کنیم! اگر انتظار داشته باشیم که تا 100 سالگی زنده بمانیم، مطمئناً تغییرات بیشتری در زندگیمان ایجاد می کنیم و کمتر خودمان را منحصر به زمان می کنیم. امتحان کنید.
5. دیگران شما را کنترل میکنند.
این شما هستید که خود را کنترل می کنید نه هیچ چیز دیگری. هیچکس در این دنیا شما را کنترل نمی کند، این شما هستید که نیروی درونتان را کنترل می کنید. شما برای زندگی به هیچکس و هیچ چیز جز خدا نیاز ندارید، پس زندگیتان را کنید و سرنوشتتان خود رقم بزنید.
6.شما به حساب نمی آیید.
این واقعیت که زنده اید نشان می دهد که فرد خاصی هستید. اگر می خواهید فردی خاص و خارق العاده باشید، باید تلاش کنید. تک تک ما استعداد خاصی داریم که از آن بی خبریم و هنوز کشفش نکرده ایم. برای اینکه ببینید واقعاً به چه چیز علاقه مندید، همه چیز را امتحان کنید. من واقعاً به تغییر اعتقاد دارم. مجبور نیستید همه عمرتان یک کار را انجام دهید. سبک زندگیتان را بارها و بارها تغییر دهید تا راهی را پیدا کنید که دوست دارید.
7. دنیا به دور تو نمی چرخد!
کل دنیا فقط درمورد شماست. هر فرد در این سیاره دنیای جداگانه ای دارد که در دستان خودش است. طوری که شما دنیا را می بینید با طوری که من می بینم متفاوت است و نگرش من هم با یک نفر دیگر متفاوت است. پس دنیا مربوط به شماست. حالا بگویید برای تغییر دنیا چه می خواهید بکنید؟
8.هیچ کس تو را باور ندارد.
من تور را باور دارم اما نظر من هیچ ارزشی ندارد، نظر هیچ کس ارزشی ندارد. سعی کنید خودتان را باور کنید و نیازی نداشته باشید که کسی دیگر باورتان کند. به محض اینکه خودتان، خودتان را باور کردید، بقیه هم باورتان خواهند کرد اما شما به باور آنها نیازی نخواهید داشت.
9.هیچوقت نمی توانی آنقدر پول دربیاوری!
من این حرف را بارها شنیده ام. شما دقیقاً به همان اندازه که از خودتان انتظار دارید پول درخواهید آورد. اگر من به خودم بگویم که هیچ راهی نیست بتوانم این مقدار پول را دربیاورم، مغزم هم به دنبال راهی برای به دست آوردن آن مقدار پول نخواهد گشت. اما اگر اینقدر قاطع باشم که این مقدار پول را به دست بیاورم، مغزم راهی برای به دست آوردن آن پیدا خواهد کرد.
10.در این مورد هیچ کاری از دستت برنمی آید!
مزخرف است! شما می توانید هر جنبه از زندگیتان را که بخواهید تغییر دهید. بعضی ها هیچ وقت این باور را کنار نمی گذارند و واقعاً خجالت آور است. زندگی واقعاً سخت است و دل شیر می خواهد برای تغییر آن پیش قدم شوید اما بدانید که از عهده آن برمی آیید. باید بدانید که چه می خواهید و برای رسیدن به آن چه قدم هایی باید بردارید.
کلمات کلیدی:
محققان میگویند؛ چهار عادت بد فراگیر میتواند 12 سال عمر انسان را کاهش دهد...
کلمات کلیدی:
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، این تصاویر برای اولین بار، جزئیاتی دقیق را از ساختار چشم انسان ارائه میدهد.
این مجموعه عکسها «چشمان زیبای شما» نام دارد، ساختار ماهیچههای عنبیه چشم را که با گشودن یا بستن مردمک، میزان نور وارد به داخل کره چشم را کنترل میکند، با جزئیات کامل نشان داده است.
جالب اینجاست که این استاد جوان فیزیک تمایلی به تشریک این شیوه عکاسی نداشته و آن را به نوعی راز خود میداند.
کلمات کلیدی: